آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

نیایش

گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم …
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می‌شد بهت نزدیک شم …
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/۲۰۵)::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی …
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.::پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/۹۰)::.-

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.::مگه نمی‌دونید خداست که توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌کنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم ...
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳ ) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳)::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.::به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵)::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌کنه؛ عاشق می‌شم! … توبه می‌کنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.::خدا هم توبه‌کننده‌ها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.::خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می‌تونم بکنم؟
گفتی:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.::ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاشبر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن .خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳)::

نیایش

دستی افشان، تا ز سر انگشتانت صد قطره چکد، هر
قطره شود خورشیدی
باشد که به صد سوزن نور، شب ما را بکند
روزن روزن.
ما بی تاب، و نیایش بی رنگ.
از مهرت لبخندی کن، بنشان برلب ما
باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو.
ما هسته پنهان تماشاییم.
ز تجلی ابری کن، فرست، که ببارد بر سر ما
باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و
به خورشید تو پیوندیم.
ما جنگل انبوه دگرگونی.
از آتش همرنگی صد اخگر برگیر، برهم تاب، برهم پیچ:
شلاقی کن، و بزن برتن ما
باشد که ز خاکستر ما، در ما، جنگل یکرنگی بدر
آرد سر.
چشمان بسپردیم، خوابی لانه گرفت.
نم زن بر چهره ما
باشد که شکوفا گردد زنبق چشم، و شود سیراب
از تابش تو، و فرو افتد.
بینایی ره گم کرد.
یاری کن، و گره زن نگه ما و خودت با هم
باشد که تراود در ما، همه تو.
ما چنگیم: هر تار از ما دردر، سودایی.
زخمه کن از آرامش نامیرا، ما را بنواز
باشد که تهی گردیم، آکنده شویم از والا"نت"
خاموشی.
آیینه شدیم، ترسیدیم از هر نقش.
خود را در ما بفکن
باشد که فراگیرد هستی ما را، و دگر نقشی
ننشیند در ما.
هرسو مرز، هرسو نام.
رشته کن از بی شکلی، گذراندن از مروارید زمان و مکان
باشد که بهم پیوندد همه چیز، باشد که نماند
مرز، که نماند نام.
ای دور از دست! پر تنهایی خسته است.
گه گاه، شوری بوزان
باشد که شیار پریدن در تو شود خاموش.

سهراب سپهری

یارب

الهی به حرمت آن نام که تو خوانی و به حرمت آن صفت که تو چنانی ، دریاب که می توانی.

الهی، عمر خود به باد کردم و بر تن خود بیداد کردم : گفتی و فرمان نکردم ، درماندم و درمان نکردم .

الهی ، عاجز و سر گردانم : نه آنچه دارم دانم و نه آنچه دانم دارم .

الهی ، اگر تو مرا خواستی ، من آن خواستم که تو خواستی .

الهی ، به بهشت و حور چه نازم : مرا دیده ای ده که از هر نظر بهشتی سازم .

الهی ، در دلهای ما جز تخم محبت مکار و بر جان های ما جز الطاف و مرحمت خود منگار و بر کشت های ما جز باران رحمت خود مبار .

به لطف ، ما را دست گیٍر و به کرم ، پای دار ، الهی حجاب ها از راه بردار و ما را به ما مگذار .

خدایا

خدایا مرا وسیله ای برای صلح وآرامش قرار  ده تا،هرجا تنفر است بذر عشق بکارم ،هرجا آزردگی است ببخشایم ،هر جا شک است ایمان داشته باشم،هرجا یاس است امید داشته باشم ،هرجا غم است شادی بنشانم ،الهی توفیقم ده که پیش از طلب همدردی ، همدردی کنم ،پیش از آنکه مرا بفهمند دیگران را درک کنم و پیش از آنکه دوستم بدارند ، دوست بدارم .      

         آمین یارب العالمین

خواهان تو

خدایا امشب دلم چه بسیار خواهان تو است ، منی که مدتهاست از تو دورم ولی تو به من نزدیک هستی . آری در دلم احساس غمی می کنم و عرقهای درشتی بر پیشانی من نقش غصه گرفته است . دوباره این تویی که به من نزدیک شدی و دستم را بر روی پله ی بالای نردبان قرار دادی این تو بودی که ترنم شادی را در رگهای من به جریان انداختی ولی در مقابل من چه کردم ؟
حتی در این لحضه هم از یاد آوری اعمالم بر خود می پیچم و چهره را در میان دستانم پنهان می کنم اما باز این تو هستی که نور رحمت خودرا از میان انگشتان من بر روی صورتم می تابانی .
در طول زندگی در راههای زیادی گام نهادم که پر خطر بود چون درآن لحظه تو در یاد م نبودی ولی در زمانی که احساس سعادت و خوشی عارفانه ای می کردم و یا زمانی که در حال فقر و نداری احساس ثروتمندی می کردم فقط به یاد تو بودم .
امشب دوباره دلم از این همه درد و رنج در حال ترک خوردن است تو را می جویم و به یادت پلک می زنم تو هیچ وقت مرا از یاد نمی بری اما این منم که در جریانهای شادی زندگیم تو را از یاد می برم اما تو حافظ من هستی .
امشب برای کسی دعا می کنم که با هیولای فقر دست به گریبان است و کفر در پشت خانه خیمه زده است
امشب برای کسی دعا می کنم که چشمانش در پشت میله های قفس در انتظار عزیزی غبار گرفته است
امشب برای کسی دعا می کنم که اشک شوق را با نگین های لباس سفیدش پیوند می زند.
و در آخر برا ی خودم که عهدم را با تو نشکنم