آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

بالا و پائین

وقتی داری بالا میری 

 


مهربان باش و فروتن، 

 


چون وقتی که داری سقوط میکنی 

 


از کنار همین آدم ها رد میشی 

 

نحوه رفتار و کنترل صحیح کارمندان

نحوه رفتار و کنترل صحیح کارمندان 

 

کارمندان یک مجموعه بعنوان یک بخش مهم از زیر ساخت های آن مجموعه بشـمار می روند. آنها هم مانند خریداران از اقشـار عـادی جـامـعــه بوده و باید با آنها برخورد درستی شود. در این مقاله روی صحبتمان با کارفرمایان بوده و قصد داریـم تـــا آنها را با روش هایی آشنا کنیم که به واسطه آن  بتـوانـند بـرخـورد بـهتری بـا کـارکنـان خـود داشتـه و آنــها را خوشحالتر نگه دارند.

کـارکنـان بـه نـوبـه خـود بـه عـنـوان نـوع دیـگری از مشتری (خـریــدار) شناخته می شوند با این تفاوت کـه شـمـا یـک موقعیت شغلی را به آنها می فروشید. تنها چیزی که کمی عجیب است این است که آنها از شما پول می خرند و در ازای آن برایتان کار انجام می دهند. به هر حال این هم خود نوعی تجارت است. ارتباط طولانی مدت با یک مشتری ثابت، می تواند سود بالایی به شما برساند. هر چه بهتر با آنها کنار بیایید در نتیجه معامله بهتری نیز خواهید داشت. 

نیازهای یک کارمند

آنها از شما انتظار دارند که با رعایت ادب و احترام برخورد کنید. باید به ارزش هایشان احترام بگذارید، به حریم شخصی لطمه وارد نسازید، و اجازه دهید کاری را که از عهده آن بر می آیند خودشان به تنهایی انجام دهند. 

زندگی خصوصی کارمند

باید همواره به این مسئله توجه داشته باشید که کارمندان شما زندگی خصوصی خودشان را دارند. شغل آنها همه زندگیشان نیست. یکی از دوستان من قصد ادامه تحصیل داشت، اما کارفرمای او کلیه کارکنان را ملزم کرده بود که آخر هفته ها نیز به شرکت بیایند. او به کارفرمای خود گفت: "من نمی توانم روزهای پنج شنبه و جمعه را کارکنم چرا که باید سر کلاس های درسی ام حاضر شوم." کارفرما در پاسخ به او گفت که باید برنامه اش را تغییر دهد. او نمی توانست این شرایط را بپذیرد و تا مرز بیرون آمدن از شرکت نیز پیش رفت. او شغلش را دوست داشت، با همکارانش ارتباط خوبی برقرار کرده بود، درامدش مناسب بود، و می توان گفت که رویهم رفته همه چیز خوب بود، اما تنها مسئله ای که او را آزار می داد این بود که کارفرمایش به هیچ وجه به زندگی شخصی او احترام نمی گذاشت.

زمانیکه شما فردی را استخدام می کنید، 40 ساعت از زمان او را در طول هفته خریداری می کنید. اگر به مدت زمانی بیش از این مقدار نیاز دارید، باید با او سر میز مذاکره بنشینید. باید توجه داشته باشید که ما بقی زمان او از آن شما نخواهد بود چراکه هزینه ای برای آن پرداخت نکرده اید. به عنوان مثال فرض کنید شما مالک یک رستوران هستید؛ چه احساسی می کنید وقتی می بینید مردمی که برای صرف شام آمده اند با خرید یک پرس غذا، از شما انتظار داشته باشند که دسر مجانی هم به آنها بدهید؟

نکته دیگری که باید همواره به آن توجه داشته باشید این است که هیچ گاه ارتقای شغلی کارمندان خود را نادیده نگیرید. آنها را تشویق کنید تا تحصیلات خود را ادامه دهند، در کلاس های آموزش مختلف ثبت نام کنند، و به هر طریقی که می توانند اطلاعات و توانایی های خود را ارتقا بخشند. 

حریم شخصی کارمند

همه افراد خواستار حفظ حریم شخصی خود هستند و این امر شامل کارمندان یک شرکت نیز می شود. به عنوان مثال یک گل فروشی را در نظر بگیرید که در صدد استخدام یک فروشنده نیمه وقت است. آنها برای استخدام کردن شرایط خاصی را در نظر می گیرند: هر موقع به شما نیاز داشته باشند باید در دسترس باشید، گواهی عدم سوء پیشنه، چک آپ کامل پزشکی، و اعتبار بانکی و پرینت حساب جاری خود را باید در اختیار آنها قرار دهید، به طور مکرر باید تست اعتیاد انجام دهید، وضعیت ظاهری خود را باید مطابق میل آنها درست کنید که این مورد شامل مو، طرز لباس پوشیدن و حتی ایستادن شما نیز می شود، آنها اطلاعات بیشتری در زمینه روابط خانوادگی شما می خواهند و نهایتاً پول خوبی هم نمی دهند!

این کار درست به نظر نمی رسد. صورتحساب بانکی لازم نیست، شما که نمیخواهید پولی به آنها پرداخت کنید، تاریخچه شغلی حتماً لازم است، گواهی عدم سوء پیشنیه شاید، اما پرینت حساب به هیچ وجه لازم نیست. باید بگویم که به عقیده من این مغازه گل فروشی برای همیشه آگهی استخدام خود را چاپ خواهد کرد. 

احترام به مشاغل مختلف

اساس رابطه شغلی بر پایه شغلی است که ارائه می شود. اگر برای آن شغل احترام قائل نباشید، فردی که مسئول انجام آن می شود نیز متقابلاً هیچ احترامی برای شما قائل نخواهد شد. شاید یک اتاق پر از خدمه داشته باشید و هر روز صبح که وارد میشوید همه آنها به شما تعظیم کنند، اما اگر کار آنها را جدی نگیرید، آنها هم شما را جدی نمی گیرند و قلباً برای شما احترام قائل نیستند.

هر موقعیت شغلی باید اهداف مشخص و قابل فهمی را دنبال کند. از سوی دیگر، کلیه کارکنان نیز باید این نیاز را به درستی درک کرده باشند و بدانند که بدون وجود همکاری، هیچ کس به اهدافش نمی رسد. اگر واقعاً احساس میکنید که این شغل آنقدر اهمیت ندارد که بخواهید از نحوه انجام دادن آن آگاه شوید، بهتر است نه وقت خودتان را تلف کنید و نه وقت یک فرد دیگر را.

یکی از اولین مشاغل حرفه ای من، کار کردن در بخش "بیمه کیفیت" بود. سایر مهندسانی که در شرکت کار می کردند به من می خندیدند و فکر می کردند که این کار بیهوده است. کم کم متوجه شدم که کسی مرا جدی نمی گیرد و همه فکر می کنند که کار من ارزشی ندارد.

هیچ نقطه مثبتی در شغل من وجود نداشت. من ناامید و افسرده شده بود. هیچ کس دیگر هم تا به حال برای یک مدت زمان طولانی در این شغل باقی نمانده بود، چرا که ارزشش را نداشت.

یکی از همکارانم در قسمت خدمات ارائه اینترنت کار می کرد، زمانیکه مشتری ها به هر نحوی پیام های تجاری خود را در انتهای مقالات جای می دادند، او پیغام های تجاری آنها را مسدود می کرد. چه شغل فوق العاده ای، همه کارکنان از او تشکر می کردند و رضایت شغلی اش بالا بود. او در حقیقت کاری نمی کرد جز اینکه سایر افراد را ناراحت کند، در کارهای آنها اختلال ایجاد کند، و هزاران نفر نیز علیه او شکایت کرده بودند. کارفرما به افرادی که در این بخش کار می کردند نام "سوگلی" داده بود. فقط با یک تلفن، کاربرهایی که هرز نامه (spam) ایجاد میکردند را از شبکه حذف می کردند؛ - حتی بدون اینکه قبلاً به آنها هشداری داده باشند. 

رضایت کارمند تضمین کننده رضایت مشتری

فرض کنیم که همه کارمندان شما راضی هستند. خوب؟ آنها حتی اگر راضی هم نباشند باز هم کار می کنند چون اگر کار نکنند حقوقی نخواهند داشت. با وجود این پس چرا باید خودمان را به زحمت بیندازیم و آنها را خوشحال نگه داریم؟

علاوه بر مسائل مالی، مقوله های اساسی دیگری نیز وجود دارد. یک کارمند راضی سعی می کند تا کار خود را به بهترین نحو ممکن انجام دهد. دفعه آینده که یک شرکت سرویس بدی به شما ارئه داد، برای یک لحظه به کارمندی که این سرویس را به شما داده فکر کنید. متوجه می شوید که از شغلش راضی نیست. شاید از او چیزی خواسته اید که در حد توانایی هایش نیست و یا مجاز نیست که شما را به فرد دیگر ارجاع دهد. به عنوان مثال اگر شما تاکید می کنید که در ساندویچ خود پنیر نمی خواهید و گارسون ساندویچ را با پنیر می آورد، شاید این اشتباه از آشپز سر زده باشد و یا شاید مشکل دیگری در کار باشد. کلیه کارمندان یک شرکت باید تک تک همکاران خود را حمایت کنند تا شما به آن سرویسی که نیاز دارید، برسید. 

خلاصه

هیچ کارمندی علاقه به کارفرمایی که به زمان و زندگی شخصی احترام نمی گذارد، ندارد. اگر شغلی داشته باشید که از عهده آن بر نیایید، به مرور زمان از آن کار متنفر می شوید؛ پس زمانیکه که در منصب استخدام و اخراج قرار می گیرید، مشاغلی را ایجاد کنید که ارزشمند و مفید باشند و اگر احساس میکنید که نمی توانید امکانات کافی در اختیار فردی که او را استخدام کرده اید، قرار دهید، پس نمی توانید سر او داد بزنید و از او ایراد بگیرید.

نهایتاً اگر کارمندان خود را، هم به عنوان یک انسان و هم به عنوان افرادی مستقل در نظر گرفته و در کلیه شرایط آنها را جدی بگیرید، نتایج خیلی خیلی بهتری می گیرید. با انجام این کار رضایت شغلی نیز عایدتان می شود که به عقیده من به اندازه درآمد اهمیت دارد.

کاری که این هفته انجام می دهید: خط مشی های کلی شرکت را که برای کارمندان نوشته شده مطالعه کنید. اگر کلیه سیاست ها اجباری باشد و شما آنها را به کارمندانتان تحمیل کرده باشید، آیا بازهم می توانید رضایت شغلی داشته باشید

نظام ارزشهای اخلاقی در محیط کار

اخلاق کاری  

"اخلاقیات در کار" عبارتند از: "دیدگاهی در مورد زندگی که سبـب افـزایش سخت کوشی و بالا بردن انضباط فردی می شود و شما را به سمت موفقیت و کامیابی عمومی سوق می دهد. کامیابی جـز در سایه خداوند بدست نخواهد آمد و نشانه ای از الطاف الـــهی است." اعتقاد به هر چیزی که داشته باشید (البته اگر اصـلاً اعتــقادی داشته باشید) و به هـر خدایی که ایمان آورده باشید (اگر اصـلاً بـه خــدا ایـمـان داشتـه باشید)، عبـارت "اخلاقیات در کار" این روزها خیلی بیشتر از خاستگاه اولـیـه خود که وابسته به اعتقاد و ایمان بوده، گسترش پیدا کرده و مفـهـوم مدرن آن تبیـــین کننده نگرش افراد نسبت به کار و زندگی می باشد.

برای برخی از افراد این عبارت تنها در برگیرنده صفات اخلاقی مثبت است؛ مانند: حس مسئولیت پذیری، سعی و تلاش، فداکاری، پافشاری، تمرکز و توجه، میل و رغبت، صداقت، انضباط، و تعهد. برخی دیگر نیز مفاهیمی که زیان بار هستند را از این عبارت برداشت می کنند: افراط، 24 ساعته و 7 روز هفته کار کردن، هجوم اطلاعات، اعتیاد به کار، انحلال خانوادگی، طمع فراوان. در اکثر موارد بیشتر افراد – مدیران، افسران ارشد، افراد حرفه ای، افراد با مهارت در عرصه تجاری، صاحبان کالا و مشاغل، مدیران موسسات بزرگ تجاری، کارفرمایان، کارمندان و کارگران- اظهار می دارند که با شنیدن عبارت بالا، به طرق مختلف احساسات نیرومندی در آنها بیدار می شود. چه چیز سبب وجود یا فقدان "وجدان کاری" می شود؟ نحوه نگرش افراد نسبت به دیگران و حتی نسبت به خودشان، و نسبت به مفاهیمی چون: تاثیرگذاری، ارتباطات، اعتماد، نحوه اجرا، و ارزشیابی افراد چگونه است؟

جشن هایی که برای تقدیر از بزرگان برپا می شود را در نظر بگیرید، حال چه مربوط به ورزش، سرگرمی، اکتشاف، سیاست، اقتصاد، و یا مقوله های دیگر باشند. کسانی که برنده یک چنین جوایزی می شوند، هنگام دریافت جایزه 3 مورد را هیچ گاه از یاد نمیبرند: کسانیکه او را به این دنیا آورده و بزرگش کرده اند، نظام اعتقادیشان، و همقطارانشان که به او کمک کرده و وی را به جایگاه فعلی رسانده اند. زمانیکه از کسی که بزرگشان کرده صحبت می کنند، می گویند: "من از [نام فرد] تشکر می کنم که از کودکی مرا تشویق می کرد و به من ارزش سخت کوشی را آموزش داد.

ارزش سخت کوش مطلبی است که بیانگر اخلاقیات در کار می باشد. نباید به اشتباه تصور کنید که اخلاقیات در کار یک تعریف کلی از کار، تعیین اهداف شغلی، و نحوه عملکرد اجرایی شماست. اخلاقیات کاری در حقیقت قسمتی از نظام باورهای شخصی شما هستند که در طرز برخورد و رفتار و حالاتتان نمودار می شوند. یک نظام اخلاقی که تعیین کننده رفتار شماست و بر طبق آن می توانید تصمیم بگیرید که آیا لازم است سخت کار کنید یا نه. این نظام به ویژه زمانی فعال می شود که شما تنها هستید و کسی کارهایتان را زیر نظر ندارد. احساس شما نسبت به موفقیت های دیگران نیز در سایه این نظام اخلاقی نمود پیدا می کند.

از قدیم به صورت کلیشه ای مرسوم بوده که برای رسیدن به موفقیت باید به سختی کار کنید و اگر در هر زمینه ای به شدت تلاش و کوشش از خود نشان ندهید، به موفقیت دست پیدا نخواهید کرد. شاید در نگاه اول از نظر مفهومی این عبارت درست به نظر برسد، اما باید گفت که تاثیر انگیزه و علاقه در نظر گرفته نشده. البته افراد بسیار زیادی هم هستند که به شدت کار می کنند و به نتیجه دلخواه خود نمی رسند بنابراین قبول این مطلب در عصر ورزش های چند میلیون دلاری، قراردادهای سینمایی میلیاردی، و در جایی که خرید و فروش مواد مخدر رواج پیدا کرده، دور از واقعیت نیست.

فاکتورهایی که در نظام اخلاقی شغلی شما نقش دارند به شرح زیر می باشند:

  • محیطی که در آن کار می کنید (دفتر کار، مدرسه، خانه، اجتماع، سیاست، و محیط های اعتقادی)
  • عزت نفس فردی و انگیزه های شخصی
  • آموزش هایی که به شما داده می شود و دانش و مهارت هایی که کسب میکنید.
  • نوع تربیت خانوادگی و نگرش شما نسبت به ارتباط تلاش و موفقیت
  • موفقیت مادی/معنوی را چگونه تعریف می کنید و چه نگرشی نسبت به آنها دارید
  • آیا قلباً تایید می کنید که سخت کوشی اثرات مثبتی به دنبال خواهد داشت

در اختیار داشتن اخلاقیات مثبت امری است که از یک سری رفتارهای پیچیده و باورهای مرکب نشات می گیرد.

چه چیز سبب وجود یا فقدان "وجدان کاری" می شود؟ نحوه نگرش افراد نسبت به دیگران و حتی نسبت به خودشان، و نسبت به مفاهیمی چون: تاثیرگذاری، ارتباطات، اعتماد، نحوه اجرا، و ارزشیابی افراد چگونه است؟ حال اجازه دهید نگاهی به سه جنبه مختلف "اخلاقیات در کار" داشته باشیم تا بتوانیم به پرسش های بالا پاسخ دهیم: اعتقادات فردی، رفتارهای خارجی، و نتیجه کار

اعتقادات فردی

نحوه نگرش شما به تلاش و کوشش در کار از همان زمان کودکی شکل می گیرد. از آغاز سن رشد، شما یاد می گیرید که چیزهای جدید را تجربه کنید، و این امر، به دنبال تعهدات و وعده های والدین، سبب گسترش خلاقیت و سخت کوشی در شما میشود. شما یاد می گیرید کاری که دوست دارید و از آن لذت می برید را انجام می دهید، در کارهای خانه به دیگران کمک کنید، داشته هایتان را با دیگران تقسیم کنید، و درستکار و صادق باشید. و یا درست عکس تمام این موارد عمل کنید؛ به شما آموزش می دهند که کارهای خانه را انجام دهید، اشتباه کنید و از اشتباهات خود درس بگیرید و در زمان وقوع مجدد آنرا بطور متفاوت انجام دهید، زمین بخورید و دو مرتبه از جایتان بلند شوید و به راهتان ادامه دهید. سیستم اعتقادی شما از همان دوران نوزادی شکل می گیرد و تا آخر عمر کنارتان باقی خواهد ماند.

اما اگر احساس می کنید که روش تربیتی شما در دوران کودکی صحیح نبوده، نباید ناامید شوید چراکه باز هم می توانید جنبه های مثبت کاری را در خود ایجاد کنید. البته این کار ساده نیست و همیشه ممکن است بازتاب های متفاوتی را از اطرافیان دریافت کنید. اما به هر حال باید به خودتان ایمان داشته باشید و سخت کوشی را از یاد نبرید تا بتوانید مسیر دست یافتن به موفقیت فردی را پیدا کرده و بپیمایید.

رفتارهای خارجی

زمانیکه از نظر اعتقادی به این نتیجه رسیدید که داشتن اخلاقیات مثبت کاری مهم است، می توانید بر روی آن کار کرده و این اعتقادات درونی را به رفتارهای بیرونی تبدیل کنید و آنها را به مرحله اجرا در آورید. به تعهدات خود احترام بگذارید و سعی کنید آنها را تا آخرین مرحله انجام دهید حتی اگر انجام آنها برایتان دشوار گردد. زمانیکه با مقاومت و مخالفت مواجه می شوید، مصر و سخت کوش باشید تا بتوانید موانع موجود را از سر راه خود بردارید. با انضباط شخصی که برای خودتان قائل هستید، می بایست خود را مجاب کنید که به کاری که می کنید توجه داشته و تنها بر روی آن تمرکز کنید. باید نشان دهید که نسبت به تمام وقایعی که دور و برتان می افتد، هوشیار بوده و به آنها اهمیت می دهید. تصمیم گیری های زندگی را بر اساس ارزش های اخلاقی که در ذهن دارید انجام دهید و اگر نتیجه مطابق میلتان نبود، آنرا با سربلندی بپذیرید. در آخر باید اشاره داشت که شما باید با درون خود زندگی کنید، هر جایی که می توانستید به دیگران کمک کنید، و امانتدار خوبی برای اعتماد دیگران باشید.

برای اینکه به خود و افراد دیگری که به شما اعتماد کرده اند نشان دهید که صادق هستید، باید به آنها ثابت کنید که ارزش سخت کوشی را می دانید و به آن در تمام عرصه های زندگی عمل می کنید.

نتیجه

شاید برخی ها تصور کنند زمانیکه میانبرهای راحت تری نیز برای رسیدن به موفقیت وجود دارد، برای چه خودمان را آزار دهیم و به اخلاق کاری فکر کنیم؟ این جا دقیقاً همان جایی است که عمق باورها و میزان تعهد فردی شما نسبت به آنها معنا پیدا می کند. همه افراد در برهه های مختلف زندگی خود زمانیکه با مشکلات بزرگی مواجه میشوند، این سؤال را از خود می پرسند؛ اما باید بدانید که همین اعتقاد و نظام ارزش های اخلاقی هستند که می توانند شما را از سد مشکلات بزرگ زندگی رد کنند.

هر چند هیچ گونه ضمانتی وجود ندارد که همه افراد نتیجه مشابهی دریافت کنند، اما به هر حال بسیاری از موارد هستند که برای همه ثابت شده و همه افراد به آن عقیده دارند.

  • زمانیکه اخلاق کاری داشته باشید زمینه های ارتقای شغلی افزایش پیدا میکند.
  • ارتباط – چه شخصی باشد چه کاری- با وجود اعتماد تقویت شده و تداوم پیدا می کند و از طریق تعهد و سرسپردگی مادام العمر خواهد شد.
  • اگر اعتقاد شدیدی نسبت به اخلاق کاری داشته باشید، آنوقت اعتبار شما از جایی که خودتان هم نمی دانید، همه جا گیر می شود و دیگران برای شما احترام قائل می شوند.
  • فرصت های مختلف در مقابل شما خودنمایی می کنند و احساس می کنید که دنیا نعمت های کوچک و بزرگ خود را به شما عرضه می دارد و در موقعیت قرار می گیرید که "شانس" با قاعده و بی قاعده به سراغتان می آید.
  • در همان چهارچوبی که "موفقیت" را تعریف کرده اید به موفقیت دست پیدا میکنید.
  • عزت نفس شما افزایش پیدا میکند و در نظر سازمان، افراد دیگر و حتی جامعه فرد با ارزش تری جلوه خواهید کرد.

دنیا پر است از مشکل و سختی و مباحث غیر حقیقی. شاید افرادی که دارای اخلاق کاری قوی هستند شاید نتوانند به آن بزرگی و عظمتی که جامعه تعریف می کند برسند، اما به هر حال افرادی که به بزرگی رسیده اند همیشه اظهار می دارند که همین "اخلاق کاری" یکی از فاکتورهای آنها برای رسیدن به موفقیت محسوب می شود. شما چه فرد بزرگی باشید و چه در تصورات خود احساس کنید که بزرگ هستید و به دیگران هم با این دید نگاه کنید، و اخلاق کاری مثبتی را از خود به نمایش بگذارید، چیزی جز موفقیت در انتظارتان نخواهد بود.