آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

مادر ای مهربانترین خلقت هستی

مادر تو در زیبایی‌ سیرت،‌ گلی‌. باید بگویم‌ که‌برتری‌. باید بگویم‌ اقیانوس‌ مهری‌...نه‌، مهرت‌جهانگیر است‌. بگویم‌آبشار عاطفه‌ای‌... نه‌،عطوفت‌ تو در همه‌ دنیا جاری‌ است‌ چه‌ گویمت‌که‌ به‌ هر چه‌ اشارت‌ کنم‌ نشانی‌ از تو دارد. مادرآغوشت‌ کانون‌ عشقی‌ است‌ که‌ هیچ‌ عاشقی‌ نتواندتوصیف‌ کند. هیچ‌ مهرورزی‌ نتواند مهربانی‌ آن‌ را تعریف‌ کند. خدایا سپاس‌ و ستایش‌ تو را سزاست‌که‌ ماوراء نقطه‌ عطف‌ پیدایش‌ زیبایی‌، صفا، مهر و ازهمه‌ بالاتر عشق را‌ ، مادر قراردادی‌. آری‌! لیاقت‌ مادر را سزاست‌ که‌ واجب‌ است‌ بهشت‌ را زیر پای‌ او جستجو کنم‌. کدام‌ بهشت‌، همان‌ بهشتی‌ که‌ گل‌هایش‌ طراوات‌ و شادابی‌ باغ‌ دامان‌ مادر را دارد. همان‌ بهشتی‌ که‌ همه‌ ملائک‌ ثنا گوی‌ یک‌لحظه‌ بی‌ خوابی‌ مادر است‌ بلی‌! بهشتی‌ که‌ در پرورشگاه‌ نوازش‌ آن‌ انبیاء و اولیاء تعلیم‌ و تربیت‌ می‌بینند. بهشتی‌ که‌ از فروغ‌ روشنایی‌ آن‌ دانشمندان‌ زیادی‌ تجسس‌ و کشفیات‌ داشته‌اند تا جهان‌ رو به‌ پیشرفت‌ گذارد، بها دارد و بهایش‌ عنایت‌ خدای‌ یگانه‌ است‌ که‌ مادر نامیده‌ شد.



مادر می‌بوسمت‌ و این‌ بوسه‌ برگونه‌ تمام‌ جهان‌هستی‌ است‌. مادر می‌بویمت‌ که‌ عطر تجلی‌ جنت‌ می‌باشی‌ مادر مقامت‌ آنقدر والاست‌ که‌ خانه‌ کعبه‌ به‌ روی‌ تو باز می‌گردد تا علی‌ را در فضای‌ ایمان‌ به‌ دنیا آوری‌. ای‌ مادرم‌! صبح‌، دیدگانم‌ را به‌ روی‌ تو می‌گشایم‌ تا گشایش‌ روزیم‌ باشد، غروب‌ را با یاد تو دیده‌ فرو می‌بندم‌ که‌ در رویا دست‌ در دست‌ تو تفرج‌ نمایم‌. زندگیم‌ را مدیون‌ تو می‌دانم‌ چرا که ‌لحظه‌ لحظه‌ زمان‌ زندگیم‌ با تیک‌ تیک‌ قلبت‌ گره خورده‌ است‌. چون‌ دانسته‌ و می‌دانم‌ هر آن‌ نگرانم‌ بودی‌ و با زمین‌ خوردنم‌ مطمئن‌ هستم ‌احساس‌ درد می‌کردی‌ و با شادیم‌ شادمان‌ می‌شدی‌. گرچه‌ یک‌ روز و آنهم‌ سالروز ولادت‌بی‌بی‌ دو عالم‌ را روز مادر قرار داده‌اند لیکن‌سال‌، درسی‌ از تو می‌گیرد. بهارش‌، تابستانش‌،پاییزش‌، زمستانش‌ همه‌ دست‌ نوشته‌های‌ تو را ورق‌ می‌زند.

شایسته‌ همه‌ گونه‌ قدردانی‌ هستی‌.همه‌ گل‌های‌ جهان‌ مفروش‌ پایت‌ باد و همه‌نغمه‌های‌ جهان‌ ترنم‌ لالایی‌ تو را زمزمه‌ می‌کند.روزت‌ مبارک‌ مادر

 

 

مادرم‌ من‌ تورا می‌جویم‌

در پس‌ شاخه‌ سرخ‌

پشت‌ زیبایی‌ باران‌ حضور

ته‌ آن‌ کوچه‌ باریک‌ دلم‌، مادرم‌!

پی‌ تو می‌گردم‌

پی‌ احساس‌ لطیف‌ عشقت‌

لیک‌ چشمان‌ من‌ اکنون‌ گویی‌ قفل‌ دروازه‌ این‌قلبم‌ را به‌ نگاه‌ گرمت‌ ناگهان‌ باز می‌نمایم‌

مادرم‌ پی‌ تو می‌گردم‌

پی‌ نجوای‌ خدا

پشت‌ آن‌ سرو بلند

پشت‌ آن‌ آبی‌ دریای‌ خدا

من‌ تورا می‌جویم‌

سوی‌ پرهان‌ خیال‌

روی‌ تنهایی‌ خورشید غریب‌

همه‌ جا در پی‌ تو به‌ دور از تردید

پی‌ تو می‌گردم‌ و خوشا آن‌ لحظه‌های‌ ناب‌ که‌تا ابد بر قلبم‌، بر وجودم‌ و جانم‌ رد پای‌ مهرت‌جریان‌ یابد.

 

 

میلاد خجسته

سالروز میلاد خجسته فاطمه زهرا (س) سرور بانوان جهان، عطای خداوند سبحان، کوثر قرآن، همتای امیر مومنان و الگوی بی بدیل تمام جهانیان بر همه زنان عالم مبارک باد. بزرگ بانویی که مهر آمیزترین حکمت الهی، کوثر خاتم شد تا پایان یک رسالت را به آخر رساند، تا به فضل خدا، عطای وجودش در وسعت بی کران عطش ما جاری شود، تا آنگاه بتوانیم از همه سراب ها رها شویم و از چشمه حقیقتش سیراب، با این که کمتر کسی به کُنهِ وجودی او رسیده، ولی برای تشنگان حقیقت امکان دست یابی به ایشان از طریق علم و عمل به گفتار و سیره آن صدیقه کبری میسر است.

 

شأن و منزلت زن :

زن در جاهلیت پیش از اسلام، در بدترین دوران عمر خود به سر می برد. در سرزمینی که برای زنان حقوق طبیعی و شئون انسانی قائل نبودند. نور اسلام درخشیدن گرفت و زن را از افکار جاهلی خلاصی بخشید و او را به عروج ملکوتی و افق های روشن نایل گردانید. آری، زن حقیقتی است که در طول تاریخ فراز و نشیب های فراوانی را تحمل کرده و از زنده به گور شدن تا خدایی شدن را به خود دیده است.

آنگاه که اسلام در آسمان تاریک جاهلیت درخشید، به زن عزت بخشید. فرزند دختر را حسنه و برکت خواند و زنان را ریحانه معرفی کرد. زن غیر از حقیقت انسانی، چهره های مختلف دیگری را نیز در خود نهفته دارد که باید آن جلوه های مختلف کشف و آن صورت های گوناگون هویدا شود تا آن گونه که هست، شناسائی و معرفی گردد.

 

حیا و عفت، اساس حفظ عزت و شخصیت :

زنِ جامعه اسلامی، با آگاهی کامل از شخصیت والای خویش و با علم به مسائل ضروری زندگی در بُعد معنوی و مادی، و با شناخت دنیا و فرهنگ خود، باید به پاسداری از اصیل ترین فضیلت، یعنی حیا و عفت بپردازد و در پرتو آن، سعادت دنیا و آخرتش را تأمین کند. هیچ عامل معنوی چون حفظ حیا و عفت در سعادت زن مؤثر نیست. ظهور فعلی این ویژگیها در زنان، اساس حفظ عزت و شخصیت انسانی است. امیر مومنان علی (ع) درباره این دو صفت انسانی فرموده اند: حیا، کلید هر خوبی و عفت، منشأ هر خیری است.

 

الگو در قرآن :

قرآن کریم، پیامبر اسلام را الگو و انسان کاملی معرفی می کند و در این جهت میان زن و مرد فرقی نیست؛ ولی خلق و خوی ویژه زنانه و احساسات لطیف و عواطف رقیق زن و مسئوولیت هایی که در نظام آفرینش بر دوش او نهاده شده، ایجاب می کند که زنان نیز، الگویی کامل و اسوه ای بی بدیل از جنس خود داشته باشند تا بتوانند آنچه را از زن انتظار می رود و قرآن و سنت نیز آنها را تأیید می کند، در سیره اخلاقی، اجتماعی و خانوادگی تو تبلور یافته بنگرند و به او تأسی جویند. بی تردید، زهرای مرضیه (ع) نسخه وجودی پیامبر اکرم (ع) است ولی در این نسخه وجودی، مسائل بیشتری برای زنان تبلور یافته که در عرصه خانواده و قلمرو اجتماعی مفیدتر و آموزنده تر است.

 

الگوی زنان امت اسلامی :

امت اسلامی، همواره زنانی تربیت کرده که شایسته است الگوی دیگران باشند. زن مسلمانِ معاصر از این الگوها کم ندارد؛ چرا که زنانی از بستر تاریخ برخاسته اند که بشریت به وجود آنان افتخار می کند و امت اسلامی از داشتن آنان به خود می بالد. ولی همه این ها باید به یک الگوی مطلق منتهی شوند که کسی جز دخت والامهر پیامبر (ص) و مادر حسنین و زینب قهرمان و ام کلثومِ نام آور نیست. او کسی است که یازده امام معصوم که الگوهای کامل همه انسان ها هستند. از نسل پاک اویند و جُز او، کسی شایسته چنین مقامی نیست. آری، اگر زهرا نبود، راه بی نشان بود و زنانِ خداجوی، سرگردان و گمراه می ماندند.

 

مقام زن در فرهنگ وحی :

زن در فرهنگ اسلامی ما، مظهر قداست و پاکی موجب خیر و برکت شناخته شده و از ارزش و احترام فوق العاده ای برخوردار است. هویت زن، هویت جامعه است و در واقع ارزش گذاشتن به زن و کمالات و خدمات بیایان او، ارزش نهادن به همه جامعه است. این ارزش قائل شدن برای زن، فقط در دین مبین اسلام نیست و به طور کلی در فرهنگ وحی از زن به عظمت یاد شده است. برای نمونه می توان به داستان حضرت مریم اشاره کرد. مریم مقدس، تجلی گاه یکی از بزرگ ترین اعجازهای آسمانی معرفی می شود و وجود عیسی (ع) یکی از تجلیات کمال روحانی این زن به شمار می رود. مریم، با تقوا و درایت بود و لحظه ای از توجه به پروردگارش باز نمی ماند و بر اثر همین فضائل، آغوشش مهد پرورش عیسای مسیح گردید.

 

حجاب، تدبیر آفرینش :

اسلام که زن را گوهر گرانبهای هستی می داند، حجاب را هم چون صدف، بهترین وسیله برای حفظ و ثبات شخصیت او معرفی کرده است. اسلام مقام زن را در جامعه بالا برده و برای ترقی و سعادت او، خدمات شایان و قابل توجهی انجام داده است. حجب و حیا که از ویژگی های فطری زن است، تدبیر نیکوی آفرینش برای حفظ مقام و موقعیت زن در برابر مرد است. زنان مسلمان در پرتو پوشش و حجاب اسلامی، نقش سازنده خود را ایفا نموده و ثابت کردند که زن مسلمان، کالای تبلیغاتی نیست.

 

نقش زن در فرهنگ جامعه :

فرهنگ جامعه که برآیند ارزش ها، اندیشه ها و خواسته های ملت است، به میزان وسعت و اعتبارش همواره در معرض آفاتی گوناگون بوده است. در اغلب جوامع از جمله ایران قبل از انقلاب، زنان به عنوان هدف، ابزار و موضوع اصلی این آفات بوده اند. در واقع زنان به جهت تأثیرگذاری عمیق و گسترده ای که می توانند در سطوح مختلف جامعه داشته باشند، به عنوان بهترین راه جهت انتقال آفات فرهنگی انتخاب می شوند و از ویژگی های جسمی، عاطفی و نقش اجتماعی بانوان برای تهاجم به فرهنگ سوء استفاده می شود. در این زمانه حساس، این بر عهده زنان ایرانی است که به وظیفه حیاتی خود در مقابل این آفات آگاهی یافته و با پیروزی از رهنمودهای بزرگان دین به آن عمل کنند.

 

زن و جهاد :

زن صدر اسلام، با حفظ حدودی که خداوند برای او قرار داده بود، در صحنه های مختلف اجتماعی، سیاسی و نظامی حضوری فعال داشته و به عنوان عنصری کارآمد و مفید، در دفاع از اسلام و حکومت اسلامی نقش های مهمی را ایفا می کرد. حضور زنانی مانند نُسَیبه، جراحه و ام عطیه که در بسیاری از غزوات و جنگ های پیامبر (ع) حضور داشتند و عهده دار مسئوولیت امداد بودند، راه را برای زنان امت اسلامی باز کرده که در صورت نیاز، می توانند با حضور مستقیم به عنوان پرستار و همچنین شرکت غیر مستقیم، مانند تشویق مردان برای رفتن به جبهه، فرستادن امکانات و کمک برای زرمندگان اسلام اقدام کنند. بیان نقش زنان در جنگهای صدر اسلام در زمان پیامبر (ع) می تواند راه گشای امت در شرکت هر چه بیشتر آنان در نبرد با استکبار جهانی باشد.

 

موقیعت زن ایرانی :

زن ایرانی در مقایسه با وضعیت زن در جهان امروز، بهترین موقعیت را در حرمت گذاری به حدود و حقوقش دارد و واقعیت های افتخار برانگیزی چون مشارکت های بی نظیر سیاسی و اجتماعی که همه به برکت انقلاب و  اسوه گیری از وجود گران قدر حضرت زهرا (ع) به دست آمده، به طور انکار ناپذیری مؤید و گواه آن است. انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، حرکت زنان و نهضت مؤثر آنان را، در میدان های مختلف فرهنگی، سیاسی و علمی، به عنوان یکی از بهترین شاخص های انقلاب عظیم اسلامی اعلام داشته، و بسیاری از شکوفایی جامعه را، در پرتو حرکت خردمندانه و هوشیارانه زنان جامعه اسلامی معرفی می کند.

 

زن مربی بشریت :

الفبای حقوق خانواده در اسلام، بر پایه محبت پی­ریزی شده و نقش آفرینِ هستی، زن را نقش آفرین تاریخ آفریده است. زن مربی بشریت است و کانون تربیت خانواده، بدون این مربی شایسته، رنگ سعادت نخواهد دید و خانه، حضور مسئوولانه و مدبرانه مادری کاردان را می طلبد. این نقش نمی تواند تشریفاتی یا حتی قراردادی باشد و حق تعالی در نظام زیبا و حکیمانه آفرینش زن را در چنین جایگاهی قرار داده است. زن کانون هستی و پایگاه مهر ورزی و عشق خانواده، مرکز آموزش صفا، صمیمیت، ایثار و عطوفت به همگان است.

 

حضور اجتماعی زنان :

تردیدی نیست که حضور اجتماعی زنان و فعالیت آنها در عرصه های سیاسی به خودی خود نه تنها ممنوع نیست، بلکه مطلوب هم است؛ مگر این که به وظایف خانوادگی زنان لطمه زده و جنبه های اصیل مادری و همسری آنها را به خطر اندازد. زن مسلمان امروز، باید خطبه ها و خطابه های زهرا و زینب (ع) را که در شرایط سخت روحی ایراد کرده اند، نه یک بار، بلکه بارها و بارها و بارها بخواند تا متوجه شود که الگوهای واقعی زن مسلمان، چگونه در کنار وظایف مادری و همسری، به بیان حقایق پرداختند و راز زندگی معنوی زن را آشکار ساختند. زن مسلمان امروز، با داشتن الگوهای برجسته ای چون زهرا و زینب باید در مسائل سیاسی و اجتماعی بی تفاوت نبوده و وظایف خویش را با پاس داشت از وظایف مادری و همسری انجام دهد.

 

زن، خانواده، جامعه :

بی تردید سعادت هر جامعه، در گرو سعادت خانواده های آن است. خانواده، کانون پرورش نسل آینده است و زن در خانواده، مرکز اصلی مهر و عاطفه می باشد. کمبود عواطف در جامعه، زندگی افراد را خشک و بی روح می کند و نسل بعد را روز به روز از سعادت فردی و اجتماعی دور می سازد. زن یکتا موجودی است که می تواند از دامن خود افرادی به جامعه تحویل دهد که از برکاتشان یک جامعه، بلکه جامعه ها به استقامت و ارزش های والای انسانی کشیده شوند و می تواند به عکس آن باشد.

 

آسیه، پیکره ایمان :

نظری به تاریخ حیات زن در اعصار پیشین و جستجو در رویدادهای گوناگونی که زن عهده دار نقش آنها بوده این نکته را آشکار می سازد که هرگاه زن جان و روان خویش را پاک دارد و به عوالم روحانی بگراید و هر بار که ضمیر خویش را از نگار هوس و ظاهر سازی ها بزداید، چنان با عظمت و نیرومند می شود که حتی ممکن است تعیین سرنوشت تاریخ ملتی، به اراده او بستگی پیدا کند.

نمونه بارز این زنان، آسیه همسر فرعون است. آسیه در زبان قرآن به عنوان الگویی کامل در مقام عشق ورزی به ایمان خدا معرفی گردیده است. او پیشرو تمام زنانی است که با دلی مالامال از نور ایمان، فکر و عقیده ای محکم و استوار دارند. آری، زن در جهان آفرینش می تواند به گونه ای نیرومند و نافذ گردد که آسیه آن زن خداجوی بود.

 

روز مادر

مردی در مقابل گل فروشی ایستاده بود و می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود.

وقتی از گل فروشی خارج شد دختری را دید که روی جدول خیابان نشسته بود و هق هق گریه می کرد . مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید :دختر خوب ، چرا گریه می کنی ؟

دختر در حالی که گریه می کرد گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی فقط 75 سنت دارم در حالی که گل رز 2 دلار می شود/ مرد لبخندی زد و گفت:با من بیا ، من برای تو یک شاخه گل رز قشنگ می خرم .

وقتی از گل فروشی خارج می شدند مرد به دختر گفت: مادرت کجاست ؟ می خوای برسونمت ؟ دختر دست مرد را گرفت و گفت : آنجا و به قبرستان آن طرف خیابان اشاره کرد .

مرد او را به قبرستان برد و دختر روی قبر تازه نشست و گل را آنجا گذاشت.

مرد دلش گرفت ، طاقت نیاورد، به گل فروشی برگشت، دسته گل را گرفت و 200 مایل رانندگی کرد تا خودش دسته گل را به مادرش بدهد.

یادتون نره یک مادری دارید که همیشه با شما بوده و هست.

 

فداکاری مادر



My mom only had one eye. I hated her... she was such an embarrassment 
مادر من فقط یک چشم داشت . من از اون متنفر بودم ... اون همیشه مایه خجالت من بود


 She cooked for students & teachers to support the family
 
اون برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می پخت
 
There was this one day during elementary school where my mom came to say hello to me
 
یک روز اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره
  
I was so embarrassed.
 How could she do this to me?
 
خیلی خجالت کشیدم . آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه ؟
 
I ignored her, threw her a hateful look and ran out
به روی خودم نیاوردم ، فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفورا از اونجا دور شدم
 
 The next day at school one of my classmates said
 "EEEE, your mom only has one eye!“
 
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو .. مامان تو فقط یک چشم داره
  
I wanted to bury myself
 I also wanted my mom to just disappear
 
فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم . کاش زمین دهن وا میکرد و منو ..
 
کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد...
 
So I confronted her that day and said, " If you're only gonna make me a laughing stock, why don't you just die?!!!
 "
روز بعد بهش گفتم اگه واقعا میخوای منو شاد و خوشحال کنی چرا نمی میری ؟
 
 My mom did not respond...
 
اون هیچ جوابی نداد....
 
I didn't even stop to think for a second about what I had said, because I was full of anger
 
حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکر نکردم ، چون خیلی عصبانی بودم
  
I was oblivious to her feelings
احساسات اون برای من هیچ اهمیتی نداشت
 
 I wanted out of that house, and have nothing to do with her
 
دلم میخواست از اون خونه برم و دیگه هیچ کاری با اون نداشته باشم
 
So I studied real hard, got a chance to go to Singapore to study
 
سخت درس خوندم و موفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپور برم
 
Then, I got married
 I bought a house of my own
 I had kids of my own
 
اونجا ازدواج کردم ، واسه خودم خونه خریدم ، زن و بچه و زندگی...
 
  I was happy with my life, my kids and the comforts
از زندگی ، بچه ها و آسایشی که داشتم خوشحال بودم
 
Then one day, my mother came to visit me
 
تا اینکه یه روز مادرم اومد به دیدن من
 
 She hadn't seen me in years and she didn't even meet her grandchildren
 
اون سالها منو ندیده بود و همینطور نوه ها شو
 
 When she stood by the door, my children laughed at her, and I yelled at her for coming over uninvited
 
وقتی ایستاده بود دم در بچه ها به اون خندیدند و من سرش داد کشیدم که چرا خودش رو
 
دعوت کرده که بیاد اینجا ، اونم بی خبر
  
I screamed at her, "How dare you come to my house and scare my children!"
 GET OUT OF HERE! NOW!!!“
 
سرش داد زدم “: چطور جرات کردی بیای به خونه من و بجه ها رو بترسونی؟!”گم شو از اینجا! همین حالا 
 And to this, my mother quietly answered, "Oh, I'm so sorry. I may have gotten the wrong address," and she disappeared out
 of sight
 
اون به آرامی جواب داد : “ اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینکه آدرس رو عوضی
اومدم “ و بعد فورا رفت واز نظر ناپدید شد
  
One day, a letter regarding a school reunion came to my house in Singapore
 
یک روز یک دعوت نامه اومد در خونه من درسنگاپور برای شرکت درجشن تجدید دیدار
 
دانش آموزان مدرسه
  
So I lied to my wife that I was going on a business trip
 
ولی من به همسرم به دروغ گفتم که به یک سفر کاری میرم
 
 After the reunion, I went to the old shack just out of curiosity
 
بعد از مراسم ، رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون ؛ البته فقط از روی کنجکاوی
  
My neighbors said that she died
همسایه ها گفتن که اون مرده
 
I did not shed a single tear
 
ولی من حتی یک قطره اشک هم نریختم
 
They handed me a letter that she had wanted me to have
 
اونا یک نامه به من دادند که اون ازشون خواسته بود که به من بدن
  
"My dearest son,
I think of you all the time. I'm sorry that I came to Singapore and scared your children
ای عزیزترین پسر من ، من همیشه به فکر تو بوده ام ، منو ببخش که به خونت تو سنگاپور اومدم و بچه ها تو ترسوندم ،
 
I was so glad when I heard you were coming for the reunion
خیلی خوشحال شدم وقتی شنیدم داری میآی اینجا
 
But I may not be able to even get out of bed to see you
ولی من ممکنه که نتونم از جام بلند شم که بیام تورو ببینم
 
I'm sorry that I was a constant embarrassment to you when you were growing up
وقتی داشتی بزرگ میشدی از اینکه دائم باعث خجالت تو شدم خیلی متاسفم


 You see........when you were very little, you got into an accident, and lost your eye
 
آخه میدونی ... وقتی تو خیلی کوچیک بودی تو یه تصادف یک چشمت رو از  دست دادی
 
 As a mother, I couldn't stand watching you having to grow up with one eye
 
به عنوان یک مادر نمی تونستم تحمل کنم و ببینم که تو داری بزرگ میشی با یک چشم
 
So I gave you mine
 
بنابراین چشم خودم رو دادم به تو
 
I was so proud of my son who was seeing a whole new world for me, in my place, with that eye
برای من اقتخار بود که پسرم میتونست با اون چشم به جای من دنیای جدید رو بطور کامل ببینه
 
With my love to you
با همه عشق و علاقه من به تو
 
Your mother
 
مادرت