آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

فال والنتاین

فال والنتاین
 

14 فوریه چه احساسی در شما ایجاد می کند؟ شادی یا ترس؟ آیا می دانید که متولدین ماه های مختلف واکنش متفاوتی نسبت به این رویداد رمانتیک دارند و دوست دارند ولنتاین را به صورتی متفاوت جشن بگیرند؟  

  

برج حمل (فروردین)

شما بیشترین کارت ها، گل ها، و شکلات ها را هدیه می گیرید. البته فکر کنم بدتان هم نمی آید که خودتان هم برای خودتان گل و شکلات بفرستید!

 

 


برج ثور (اردیبهشت)

یک دسته گل قاصدک، شکلات های ارزان قیمت و شامی در یک رستوران فَست فود؟ نگران نباشید، احتمالاً دارید کابوس می بینید!

 

 


برج جوزا (خرداد)

متولدین این ماه مثل سایر کارهایشان، امشب هم با دو نفر قرار دارند، و آخر شب را هم با دوستانشان برنامه می گذارند.

 

 


برج سرطان (تیر)

فکر می کنم برای متولدین این ماه هیچ هدیه ای از یک دستمال ابریشمی گلدوزی شده و یک بسته شکلات قلب شکل بهتر باشد.

 

 


برج اسد (مرداد)

یک شاخه گل رزی که معشوقتان برایتان فرستاده است اصلاً خوشحالتان نمی کند. فکر می کنید لیاقت حداقل صدها شاخه گل را داشته اید!

 

 


برج سنبله (شهریور)

اصلاً دوست ندارید که جعبه شکلاتی را که هدیه گرفته اید را با کسی سهیم شوید. همه اش نگران این هستید که مبادا یکی به آنها ناخنک بزند یا گل هایتان را بو کند!

 

 


برج میزان (مهر)

به هر کسی که می شناسید کارت ولنتاین می فرستید: آرایشگرتان، معلم هایتان، بقال محل، پسر خاله ی بقال محل و...دوست ندارید هیچ کس این شب احساس تنهایی کند.

 

 


برج عقرب (آبان)

برخلاف معمول شما اصلاً دوست ندارید که شب ولنتاین شام را بیرون صرف کنید. ترجیح می دهید یک شب رویایی را در خانه در کنار معشوقتان بگذرانید!

 

 


برج قوس (آذر)

اصلاً دوست ندارید برای کسی کارت ولنتاین بفرستید! اگر کسی بیشتر از آن چیزی که منظور شما بوده از آن کارت استنباط کند چه؟ به خاطر همین خودتان را به فراموشی می زنید که انگار یادتان رفته ولنتاین چه روزی است!

 

 

 


برج جدی (دی)

بوی گل شما را به عطسه می اندازد و اصلاً هم از شکلات خوشتان نمی آید! درعوض به نظرتان هیچ چیز برای ولنتاین بهتر از یک هدیه ی گران قیمت نیست!

 

 


برج دلو (بهمن)

دوست ندارید از روال عادی زندگی بیرون بیایید. همان چای گیاهیتان را می خورید و اصلاً هم فکر نمی کنید خوردن کمی شکلات باعث شود که مثل بقیه شوید!

 

 


برج حوت (اسفند)

عاشق اینجور مراسم ها هستید! اصلاً به امید همین روزها زندگی می کنید! فکر میکنید اگر هر روز زندگی ما آدم ها ولنتاین بود و همه به هم گل و شکلات هدیه میدادند، دنیا بهشت می شد!

افزایش سرعت دانلود در اینترنت

 

یکی ا ز مهمترین مسا ئل در اینترنت سرعت پایین دانلود فایل ها  می با شد

 

 

که گا هی آ نقدر این عمل به طول می انجامد که کاربر از دانلود منصرف می شود .

 

 

بنابر قولی که داده بودم در این ایمیل به آ ن می پردازم .

 


برای بالا بردن سرعت دانلود:

 

 


بر روی جای خالی از دسکتاپ راست کلیک کنید و Properties را انتخاب کنید.

 

 

 

تب Desktop را  ا نتخا ب کنید .

 

 

 

بر روی دکمه Customize Desktop کلیک نمایید .

 

 

 

در پنجره باز شده به تب Web   بروید .

 

 

 

بر روی دکمه Properties کلیک  کنید .

 

 


در پنجره باز شده به تب Download  بروید .

 

 


سپس تیک گزینه Limit hard-disk usagefor this page to را  بزنید .

 

 


بعد  مقدار فیلد Kilobytes را به عدد 9.000 تغییر د هید.

 

 

 

در پایان OK را زده و خارج شوید .

 

 

 

این عملیا ت یک عملیا ت جالب و مخفی در  ویندوز ایکس پی  است و

 

 

 

واقعاً  سرعت دانلود در  اینترنت را افزایش می دهد .

تاریخچه چلوکباب

 

 

مورخین و جهانگردان اروپایی که در دوران صفویه از ایران دیدن کرده اند درباره چلوها، پلوها، ترشی ها و مرباها که در ایران طبخ می گردیده است مطالب بسیار زیادی نوشته اند ولی هرگز راجع به چلوکباب حرفی به میان نیامده است. به احتمال زیاد بر اساس مطالبی که توسط میرزا محمدرضا معتمدالکتاب نویسنده کتاب تاریخ قاجاربیان شده است. به دستور شخصی ناصرالدین شاه که اصلیتی قفقازی داشته است و بر اساس نوع کبابی که در آن منطقه طبخ می شده، که توسط آشپزان ناصرالدین شاه بعد از مدتی تغییر شکل داده شده و به صورت امروزی در آمده است.

بر اساس داستانی که توسط دوستعلی خان معیرالممالک از نوادگان ناصرالدین شاه نقل شده است، حکایت از آن دارد که ناصرالدین شاه ۸۷ همسر داشته است که ۴ نفر از آنها رسمی بوده اند و بقیه صیغه. هنگامیکه یک روز جمعه شاه قصد زیارت از حضرت عبدالعظیم در شهرری داشته است، پیشخدمت های او مجبور بودند روز پنجشنبه به آن منطقه بروند و در حدود۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ کباب را بر اساس دستور شاه برای خود او و ۱۰۰۰ همراه و خدمه و همسرانش آماده کنند و کبابها نیز همیشه همراه با سبزی خوردن و پیاز سرو می شده است.

 

 

 

 

در تاریخ راجع به چلوکباب و تاثیر آن در سیاست نیز مطالبی یافت می شود. در سال ۱۳۲۴ هنگامیکه قیمت قند وارداتی از روسیه بالا رفت و علت آن نیز جنگ بین روسیه و ژاپن بوده است علاءالدوله، هاشم قندی و اسماعیل خان را که جزء تجار قند بودند، قند را به ایران وارد می کردند و قیمت قند را بالا برده بودند احضار کرد و مشغول مذاکره با آنها شد ولی بعد از یکی صحبت علاءالدوله که مسئول وقت تهران بود دستور داد تا آنها را شلاق بزنند هنگامیکه می خواستند آنها را شلاق بزنند پسر هاشم قندی پیش علاءالدوله آمد و خواست تا او را به جای پدرش شلاق بزنند و علاءالدوله دستور داد تا او را ۵۰۰ ضربه شلاق بزنند.
وقتیکه موقع نهار خوردن فرا رسید علاءالدوله بلافاصله دستور توقف شلاق زدن را داد و به سه متهم گفت هنگام شلاق زدن باید شلاق بخورید و هنگام نهار باید نهار بخورید و الان چون چلوکباب حاضر است پس باید چلوکباب بخوریم و بعد از غذا بقیه شلاقها را باید بخورید.

در دوره مشروطه نیز هنگامیکه یکی از مشروطه گرایان در تبریز مشغول سخنرانی بوده است یکی از افرادی که چلوکبابی داشته است می پرسد مشروطه یعنی چه؟ سخنران می گوید مشروطه یعنی چلوکباب ارزان و سپس با دستش طول کباب را نشان می دهد و می گوید کبابی به این طول خواهد بود و سپس بازویش را نشان می دهد و قطر کباب هم به اندازه قطر بازوی من خواهد بود. 

 

 

 

 

قدیمی ترین چلوکبابی که در تهران تاسیس شده است در حدود ۱۲۰ سال پیش بوده است.
اعتمادالسلطنه در نوشته هایش نقل می کند و می نویسد اولین چلوکبابی نامش نایب بوده است که در بازار تهران قرار داشته است و شبیه رستورانهای اروپائیان غذا را بر روی میز سرو می کرده است. ولی اسناد دیگری نیز موجود می باشد که اولین چلوکبابی در تبریز نزدیک مرز با قفقاز تاسیس شده بوده است. پیشخدمتهای رستوران نایب درآن زمان برنج ها را به صورت هرم در بشقابها قرار می دادند و همراه آن تکه کره ای نیز سرو می شده است. پیشخدمت ها یکی یکی برنجها را بر سر میزها می بردند و بلافاصله نفر بعدی کباب ها را با سیخ در بشقابها قرار می داده است. در آن زمان هر نفر می توانسته هر چند تا مایل بوده است کباب بخورد و مبلغی که از مشتریان گرفته می شده است یکسان بوده است و فرقی بین کسی که یک سیخ کباب خورده و چهار یا پنج سیخ نبوده است!

چلوکباب نایب یکی از قدیمی ترین چلوکبابی های تهران بوده است. این چلوکبابی توسط دکتر حسین یزدان منش که دارای مدرک دکترا در رشته جامعه شناسی از فرانسه می باشد اداره می شود و غذاهایی که در آن ارائه می شود بسیارخوشمزه هستند. دکتر یزدان منش عقیده دارد که داشتن یک رستوران شناخته شده که مردم به آن اعتماد دارند از داشتن مدرک دکترای جامعه شناسی کمتر نیست.

در سالهای اخیر نیز کباب برگ و کوبیده در سایز بزرگ که بزرگتر از اندازه استاندارد است تب زیادی پیدا کرده است که چلوکباب پهلوانی جزوء اولین مکانهایی بود که کبابهایش بزرگتر از اندازه عادی بوده است و می توان به عنوان بنیانگذار این نوع کبابها از آن نام برد.

مالک یکی از معروفترین چلوکبابی های تهران که نامش چلوکباب شمشیری بوده حاج حسن شمشیری نام دارد که در قسمت شرقی سبزه میدان قرار داشت و در زمان رضاشاه تاسیس شده بود. بعدها این چلوکبابی به یک ساختمان ۴ طبقه منتقل شد که طبقه اول آشپزخانه بود طبقه دوم مخصوص مغازه دارها و بازاریان و افراد مجرد و طبقه سوم و چهارم برای خانواده ها و مقامات درنظر گرفته شده بود. هر طبقه با آئینه های زیادی تزئین شده بود و خود آقای مشیری بر طبقات سوم و چهارم شخصا نظارت می کرد.

از ساعت ۱۱ صبح بوی کباب و برنج که در چلوکباب شمشیری پخته می شد فضای آن اطراف را پر می کرد و رهگذران را برای خوردن چلوکباب را تحریک می کرد. چلوکبابی که در شمشیری ارائه می شد شامل یک بشقاب برنج همراه با کره و دو عدد کباب بوده است.

آقای شمشیری از یاران وفادار و حامیان صنعت ملی شدن نفت توسط دکتر مصدق بوده است و در این زمینه نیز در سال ۱۳۲۰ با پرداخت مبلغ یک میلیون ریال (که مبلغ زیادی در آن زمان بوده است) جهت خرید اوراق قرفه و حمایت از ملی شدن صنعت نفت اقدام می کند . بعد از کودتای ۲۸ مرداد و دستگیر شدن مصدق توسط زاهدی شمشیری نیز دستگیر می شود و به جزیره خارک تبعید می شود. هم زندانی او در خارک که نامش کریم کشاورز می باشد در خاطرات شخصی اش نوشته است که شمشیری متعهد شده بود که بهترین کباب کوبیده و برگ را به هم سلولهایش بدهد که متاسفانه این شانس را نداشت به این گقته اش جامه عمل بپوشاند. درباره چلوکباب شمشیری و کبابهایش توسط بسیاری از نویسندگان و داستان نویسان نوشته های زیادی به تحریر در آمده است و در این نوشته ها از چلوکباب شمشیری به عنوان یکی از قدیمی ترین و خوشمزه ترین کباب در ایران نام برده شده است.

در حال حاضر نیز بسیاری از چلوکبابی ها نام شمشیری را برای خود انتخاب می کنند که تداعی کننده کسبیت بالای چلوکباب آنها می باشند. بسیاری از آنها نیز معتقد هستند که آشپز شمشیری بوده اند اما در حقیقت خود آقای شمشیری در حدود ۳۰ سال پیش فوت کرده است و آشپز او نیز سن زیادی داشته است که می تواند تا امروز مشغول کار باشد و شاید هم چون کسی او را نمی شناسد از دنیا رفته باشد. تنها نکته ای که ممکن است باشد این است که افرادی در چلوکبابی های دیگر مشغول بکار شده اند و مدعی بوده اند که آشپز چلوکبابی شمشیری می باشند.

اعتمادالسلطنه وزیر انتشارات ناصرالدین شاه و رئیس دفتر مترجم در آن زمان برای پرداخت بهترین چلوکباب که توسط چلوکبابی نایب ارائه می شد بین ۳ تا ۵ ریال آن زمان پرداخت کرده است.
همچنین در سال ۱۲۹۵ عبداله بهرامی معاون اداره امنیه تهران (پلیس امروزی) بیشترین مبلغی که برای هر وعده چلوکباب پرداخت می کرده است ۴ تا ۵ ریال بوده است. حدود سی سال قبل در سال ۱۳۲۰ روزنامه اطلاعات برای یک پرس چلوکباب مبلغ ۵ ریال دریافت می شده است که شامل کباب برگ بزرگ، کره ۳۳۰ گرم برنج پیاز و نان می بوده است. در همان زمان چلوکباب کوبیده مبلغ ۴ ریال قیمت داشته است.

در بین سالهای 1335-۱۳۳۰ یک کباب کوبیده ۵/۳ ریال در تهران قیمت داشته است ولی در شهرهای دیگر دو عدد کباب همراه با نان و کوجه فرنگی کباب شده که شکل یک پرس کامل را دارد ۸ ریال قیمت داشته است. اگر لیموناد یا نوشابه نیز همراه غذا صرف می شده است بین ۲ تا ۴ ریال نیز پرداخت می شده است. بنابراین با پرداخت ۱۰ تا ۱۲ ریال کاملترین غذا را یک فرد می توانست بخورد.

در آن زمان بود که از آب کباب برای خوشمزه کردن کبابها استفاده می شد و توسط چلوکبابی ها با بوی آب کباب که بر روی زغال می ریختند مشتری های زیادی را گرسنه می کردند. در سال ۱۳۵۲ چلوکباب برگ همراه با کره و گوجه فرنگی کباب شده و پیاز و سماق مبلغ ۶۰ ریال بوده است و اغلب افرادی که سرکار بودند و منزل نمی توانستند بروند، چلوکباب می خوردند. دانشجویان که درآمد بهتری داشتند معمولا جوجه کباب سفارش می دادند که قیمت آن ۱۲۰ ریال بوده است.
در آن زمان در چلوکبابی ها یک کاسه خیلی بزرگ قرار داشت که در آن دوغ درست می کردند و همراه با کباب به مشتری داده می شد. یکی از موضوعاتی که مدتها در بین مردم رایج بوده است در مورد چلوکباب این بوده که اگر پسری که به سن بلوغ نرسیده بوی کباب به مشامش می رسید او باید بلافاصله چلوکباب می خورد در غیر این صورت قدرت مردانگی اش را از دست می داد!!!

 

 

 

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بسیاری از کبابی هایی دایر شد که فقط کباب با نان می دادند و یک تنور دارند که خودشان نان مورد نیاز را درست می کردند و کلمه نان داغ کباب داغ را بر روی تابلوهایشان نصب کرده اند.

امروز قیمت یک پرس چلوکباب بین ۷۰۰۰ ریال تا ۴۰۰۰۰ ریال می باشد و کباب کوبیده ۲۵ ریالی بین 60۰۰ تا ۱۵۰۰۰ ریال قیمت دارد. با اینکه چلوکباب غذای سنتی و محلی ایران است و زمانی همه از آن استفاده می کردند متاسفانه باید گفت که یک غذای گرانقیمت به حساب می آید.

معروفترین چلوکبابی هایی که در تهران وجود دارند عبارتند از:

نایب سعادت آباد، آبان، ولی عصر، خیابان وزراء، شاطرعباس، مدائن، البرز، یاس (که هر دو شعبه توسط برادران ناصری اداره می شود) رویال ونک، لوکس طلایی، آپادانا، ارکیده، جوان و تبریز. بنابر این چلوکباب یکی از خوشمزه ترین و لذیذترین غذای ملی است که در تمام دنیا معروف می شود و همه با لذت و ولع این غذا را می خورند.
 

 

 

 

جواد فریفته آشپز مخصوص احمد شاه حدود ۸۰ سال پیش هنگامیکه مقیم پاریس شد اولین کسی بود که چلوکباب را در خارج کشور ارائه کرد و نام چلوکبابی اش فریفته بود. همچنین احمد خان از ایرانیانی که درآلمان زندگی می کرد، در زمان حکومت نازی رستورانی باز کرد و نامش را هیتلر گذاشت و افرادی که هیتلر و نازی را قبول داشتند اجازه ورود به رستوران را داشتند.

در شهر لس آنجلس آمریکا یک چلوکبابی به نام نایب می باشد که اکثر ایرانیان مقیم آمریکا از مشتریان این چلوکبابی می باشند.
چلوکبابی دیگر پسودو (psceudo) چلوکباب می باشد. هنگامیکه از مسئول آنجا سئوال شد چرا نام پسودوچلوکباب را انتخاب کردید و چه معنی می دهد؟ گفت چلوکبابی که در اینجا سرو می شود با برنج ایرانی است و از فیله تازه گوساله تهیه می شود. هنگامیکه با گوشت گوساله کباب درست می شود بهتر است نامش را استیک پلو بگذاریم تا چلوکباب. البته این غذا چیزی شبیه چلوکباب واقعی است ولی صد درصد چلوکباب نیست.

بخاطر داشته باشید هنگامیکه چلوکباب می خورید، این غذای ایرانی را که اکثریت مردم دنیا دوست دارند را با لذت تمام و غرور و افتخار میل کنید.

 

 

 

 

 

دو روز مانده به پایان جهان

دو روز مانده به پایان جهان، تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است. تقویمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده بود. پریشان شد و آشفته و عصبانی، نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد .

داد زد و بد و بیراه گفت. خدا سکوت کرد. جیغ کشید و جار و جنجال به راه انداخت. خدا سکوت کرد. آسمان و زمین را به هم ریخت. خدا سکوت کرد. به پرو پای فرشته ها و انسان پیچید. خدا سکوت کرد. کفر گفت و سجاده دور انداخت. خدا سکوت کرد. دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد. خدا سکوتش را شکست و گفت: "عزیزم اما یک روز دیگر هم رفت تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی."

تنها یک روز دیگر باقی است. بیا و حداقل این یک روز را زندگی کن. لابه لای هق هقش گفت: اما با یک روز؟ چه کار می توان کرد؟ خدا گفت: آنکس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند، گویی که هزار سال زیسته است و آنکه امروزش را در نمی یابد، هزارسال هم بکارش نمی آید.

و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت: حالا برو و زندگی کن. او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گوی دستانش می درخشید. اما می ترسید حرکت کند، می ترسید راه برود، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد. قدری ایستاد. بعد با خودش گفت: وقتی فردایی ندارم، نگه داشتن این یک روز چه فایده ایی دارد؟

بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم. آنوقت شروع به دویدن کرد. زندگی را به سرو رویش پاشید. زندگی را نوشید و زندگی را بویید و چنان به وجد آمد که دید می تواند تا ته دنیا برود. می تواند بال بزند. او در آن یک روز، آسمان خراشی بنا نکرد، زمینی را مالک نشد، مقامی هم بدست نیاورد، اما در همان یک روز دست بر پوست درخت کشید، روی چمن خوابید، کفش دوزکی را تماشا کرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید و به آن ها که او را نمی شناختند سلام کرد و برای آنها که دوستش نداشتند و بقولی چشم دیدن او را نداشتند از ته دل دعا کرد.

او در همان یک روز با دنیا و هر آنچه در آن است آشتی کرد و خندید و سبک شد. لذت برد و شرمسار شد و بخشید و عاشق شد و عبور کرد و تمام شد او در همان یک روز زندگی کرد و فرشته ها در تقویم خدا نوشتند : "امروز او درگذشت، کسی که هزار سال زیسته بود!"

والنتاین