آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

پروردگارم .

به ما صبر تحمل و ایستادگی در راهت را عطا کن.

و استقامت رضایت به رضای تو .

 و توان شکر گزاری در آن هنگام.آمین

پروردگارم:

به من فراغت صدا زدن نامت را در این ماه عطا کن .

در هر ساعت آن فراغت دوری از دنیا و نزدیکی به خود را به من عطا کن .

در روزهای آن نعمت روزه داشتن هر عضوم آنطور که تو می پسندی و در شبهای آن سعادت خواندن کتابت را عطا کن .

در پایان آن عیدی مرا دوستی با خودت قرار بده .

ای مهربانتر از من با خود من

این دهــان بستی دهــانی باز شـــد
کـو خـورنده‌ی لــقمـه های  راز شـــد

لــب فـروبــند از طـعـام و از شـــــــراب
ســـوی خوان آسـمــانی کن شـــتاب

گـر تــو این انبان ز نـان خــالی کـــنی
پـر زگـــوهــــر هـــای اجــــلالی کـــنی

طــفل جـان از شـیر شــیطان بــاز کن
بــــعـــد از آنـــش بـا مـــلک انـــباز کــن

چند خوردی چرب و شیرین از طـعــام
امـــتحـــان کــن چـــند روزی با صــیام

چــند شــب ها خواب را گشتی اسیر
یــک شـــبی بــیدار شــو دولـــت بـگیر

درد و دل با خدا

گفتم : خدای من ، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا بر شانه های صبورت بگذارم ، آرام برایت بگویم و بگریم ، در آن لحظات شانه های تو کجا بود ؟ گفت: عزیز تر از هر چه هست ، تو نه تنها در آن لحظات دلتنگی که در تمام لحظات بودنت بر من تکیه کرده بودی ، من آنی خود را از تو دریغ نکرده ام که تو اینگونه هستی . من همچون عاشقی که به معشوق خویش می نگرد ، با شوق تمام لحظات بودنت را به نظاره نشسته بودم گفتم : پس چرا راضی شدی من برای آن همه دلتنگی ، اینگونه زار بگریم ؟ گفت : عزیزتر از هر چه هست ، اشک تنها قطره ای است که قبل از آنکه فرود آید عروج می کند ،اشکهایت به من رسید و من یکی یکی بر زنگارهای روحت ریختم تا باز هم از جنس نور باشی و از حوالی آسمان ، چرا که تنها اینگونه می شود تا همیشه شاد بود . گفتم : آخر آن چه سنگ بزرگی بود که بر سر راهم گذاشته بودی ؟ گفت : بارها صدایت کردم ، آرام گفتم از این راه نرو که به جایی نمی رسی ، تو هرگز گوش نکردی و آن سنگ بزرگ فریاد بلند من بود که عزیز از هر چه هست از این راه نرو که به ناکجاآباد هم نخواهی رسید . گفتم : پس چرا آن همه درد در دلم انباشتی ؟ گفت : روزیت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، پناهت دادم تا صدایم کنی ، چیزی نگفتی ، بارها گل برایت فرستادم ، کلامی نگفتی ، می خواستم برایم بگویی آخر تو بنده ی من بودی چاره ای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد که صدایم کردی . گفتم : پس چرا همان بار اول که صدایت کردم درد را از دلم نراندی ؟ گفت : اول بار که گفتی خدا آنچنان به شوق آمدم که حیفم آمد بار دگر خدای تو را نشنوم ، تو باز گفتی خدا و من مشتاق تر برای شنیدن خدایی دیگر ، من می دانستم تو بعد از علاج درد بر خدا گفتن اصرار نمی کنی وگر نه همان بار اول شفایت می دادم . گفتم : مهربانترین خدا ، دوست دارمت ... گفت : عزیز تر از هر چه هست من دوست تر دارمت ...

ماه رمضان

خودسازى و جدا شدن از تعلقات و هواهاى نفسانى، منشا تمام کمالات و ملکات و فضائل انسانى است و اگر کسى ‏توانست ‏خود را از تعلقات مادى برهاند، و به ظواهر زود گذر دنیا بى‏اعتنا باشد، بى‏گمان به خدا توجه خواهد کرد و به سوى تکامل روانه خواهد شد و این بالاترین ‏پیروزى و سرفرازى انسان است. خدا مى‏داند تمام مفاسد جهان و ظلم‏ها و تعدى‏ها و تجاوزها و گردن کشی‏ها در اثر خودبینى و هوا پرستى است، لذا در قرآن کریم همواره‏ تزکیه و تربیت مقدم بر تعلیم وآموزش ذکر شده ‏است و خودسازى، یعنى تزکیه نفس و ماه‏ رمضان به حق ماه تزکیه و تطهیر نفس است. پس بیایید باهم در این ماه بزرگ ‏آهنگ تقرب به خدا را بجوییم تا در درگاهش ره یابیم و در روز رستاخیز سفید روى گردیم

فرصتی بی نظیر برای مناجات با خداوند