آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

آراج آفاق

مسجدسلیمان دیار بختیاری(mis) ، جملات کوتاه و آموزنده ،گنجینه های معنوی

سلام ای سال نو

سلام ای سال نو 

ای وامدار لحظه های روشن فردا 

خداحافظ تو را ای کهنه سال، ای خاطرات شاد و نازیبا 

سلام ای سبزی و آب زلال و سایه های بید 

هلا ای آفتاب پاک پر امید 

خداحافظ تو را یلدا و شب های زمستانی 

سلامم بر تو ای سالی که می آیی 

طراوت پیشه پاک اهورایی 

بهار سبز رویایی 

چه سرمستم که می آیی 

درودم بر تو ای فصل شکفتن 

آشنای با طراوت، مهربان میلاد باریدن 

خداوندا بگردان چون بهاران 

حال من را، سوی آن حالی که می دانی 

به جان سرو زیبا ، سبز خواهم شد 

بسان قاصدک ها، من رها از غصه خواهم شد 

شما را حوض آبی 

ابر بغض آلوده 

ای زیبا کلام ناودان قصه گو 

من دوست میدارم 

سلام ای کوچه های شسته از باران 

کنون ای مهربانان، یاد یاران، یاد یاران 

خداحافظ ذغال روسیاه 

افکار سرما خورده محبوس 

گذر کردم، سیاوش گونه پروازی فراز آتش و 

خرسند از پاکی 

خدایا، کاسه تقدیر آوردم 

و نجوا گونه، قاشق میزنم تا صبح 

عطا کن قسمت من را تو بهروزی 

به قدر ظرف من ، نه 

قدر مهر چون تو معبودی 

کریما ، روزی ام را عاشقی فرما 

خدایا ، قطره اشکی عطایم کن 

ببارم گاه گاهی رو به درگاهی 

خدایا سالها و لحظه های رفته ام ، رفتند 

مرا اینک تو سال و لحظه های با سعادت ، هدیه ام فرما 

به من آرامشی، مهری، عنایت کن 

یقینی مرحمت فرما 

بفهمم تا خدا، یک ،یا خدا، باقی است 

و روحی، تا به پرواز آورد ، این جسم خاکی را 

خدایا،باور افسردگان را، چون بهاران، زندگانی ده 

و روح خستگان را هم ، خروشی 

جاودانی ده 

کویری قلب تنهایان،به مهری،آبیاری کن 

به کوی بی کسان،یک مهربانی، آشنایی را ، تو راهی کن 

هر آنکس را که با هجر عزیزی امتحان کردی 

به یاد خاطراتش، عاشقانه زندگی کردن، تلافی کن 

بکوبان با سرانگشتان مهری، کوبه درهای  غربت را 

بسوزان ریشه های سرد نفرت را 

حبیبا، سال نو را 

سال  نور و عاشقی فرما 

بزرگا، زندگی کردن نشانم ده 

و راه و رسم دل دادن، ستاندن، پیش پایم نه 

به کامم لذت با هم نشستن،مهر ورزیدن عنایت کن 

فهیم ارزش هر لحظه ام گردان 

بدانم خنده در آیینه ، بس زیباست 

بفهمم بغض در آدینه، دست ماست 

بخوانم با قناری ها ، خدا اینجاست 

بجویم من خدایم ، چون که حق زیباست 

عزیزا هفت سین عیدمان را 

سایه سار سبز سیمای سحرخیزان سرواندیش ساعی 

مرحمت فرما 

خدایا، باور تغییر را 

این کیمیا درس بهاران را 

در اعماق قلوب یخ زده 

گرم و شکوفا کن 

تو خار هر کدورت را 

به گلبرگ گذشتی بی اثر گردان 

چکاوک را تو یاری کن 

به آوازی، دل همسایه مان را شاد گرداند 

شقایق را 

که دشت لخت و عریان، شعله پوشاند 

به خوشبختی، نشان کوچه بن بست ما را ده 

نشان مردم این شهر را ، یاد بهار آور 

خدایا، 

در طلوع سال نو 

آغاز راه سبز فرداها 

تو قلب هر مسافر را 

به نور معرفت 

آگه به رمز و راز ریبای سفر فرما 

بفهمان زندگی بی عشق ، نازیباست 

که قدر لحظه ها 

در لحظه، ناپیداست

نظرات 2 + ارسال نظر
f... دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 05:19 ب.ظ http://yekroozbadazoo.blogsky.com

duste khubam omidvaram b tamame arezuhat brec

مسی سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:36 ق.ظ http://eshghhayesokhteh2.blogsky.com/

سلام وبلاگ خوبی داری خوبم مینویسی فقط خیلی تبلیغ داره اعصاب آدم بهم میریزه
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد